آرشیو خرداد 1400
28 خرداد 1400
X

چه‌ بی باکانه‌ در شبهای بندر

زند‌ بر اسکله شلاق ِ تُندر

بهم ریزد سکوت ِ ماهیان را

چو قایق روی امواج شناور

25 خرداد 1400
X

اگر در کوچه‌ بگذاری قدم را

معطر می کنی‌ باغ ِ ارم را

و‌ گرنه نازنینا روی ِ شهرم

فرو ریزد نبودت گردِ غم را

23 خرداد 1400
X

شکوهِ بی بدیلِ کوه نوری

سپید اندام‌ ناز ِ تن بلوری

شبم‌ را زیرو‌‌ روکن با تلالو

نمادِ چلچراغ شرقِ دوری

22 خرداد 1400
X

غزال ِایل احساسم تو باشی

شکوه ِ باغ گیلاسم تو باشی

بلور بی بدیلخوش تراشی

نگین روی الماسم تو باشی

21 خرداد 1400
X

با یاد ِ "صبا" ترانه در ساز بریز

در بغض بنان الاهه ی ناز بریز

با زمزمه در گوشه ی ماهور بزن

تصنیف خوش ازخدای آواز‌ بریز

17 خرداد 1400
X

به نرمی صبحدم نم‌نم خرامید

به چشم ِ پنجره جانانه تابید

جهانی پا شد از خواب ِ شبانه

به عشق دختری بانام خورشید

2 خرداد 1400
X

آسمان ِ آبی ام را هاله ای از غم گرفت

روشنایی را سیاهی در بغل محکم گرفت

ظاهر آمد زاهدی با کوله باریو از ریا

با کژی ها راستی را از دیار ِ جم گرفت

بسکه کرد از‌ روز اول دشمنی ها را عَلَم

رنگ صلح ودوسِتی را ازتن پرچم گرفت

می کنم با آه ِ حسرت یادی از اسطوره ها

میهنم را در نبود ِ آرش و رستم گرفت

پیرهن را بر تن ِ ناز ِ شقایق پاره کرد

خون گرم‌ لاله‌ را با تیغ کین در دم گرفت

از همان‌روزی که شادی از دیارم پر کشید

چلچراغ روشنم را سایه ی ِ ماتم گرفت

آنقَدر بانو عسل خونابهباریدم که دوش

دائم از سیل سرشکم مژه ها را نم‌ گرفت